سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رمضان وقرآن

  1. نکات ساده رعایت سلامت تغذیه در ماه رمضان





    *هنگام افطار از آغاز کردن غذا با آب سرد ، نوشابه و مانند اینها جداً خودداری کنید. به جای آب سرد کمی آب گرم یا چای میل کنید.
    افطار را با خرما، کشمش، عسل و بطورکلی با یک قند طبیعی آغازکنید. به این ترتیب اشتها کنترل می شود و پرخوری کمترپیش می‌آید.
    * خوردن چای شیرین کم رنگ، شیر گرم، فرنی و حلیم کم ‌روغن در آغاز افطار مناسب است.
    * نان و پنیر و سبزی (ضد عفونی شده) و یا نان و پنیر و مغز گردو نیز خوب است.
    * سبزی را در افطار میل کنید. سبزی در سحری، گاهی منجر به تشنگی در طول روز می‌شود.
    * از آشامیدن آب فراوان در وسط غذا خودداری کنید. آب در وسط غذا سبب رقیق شدن شیره گوارشی و اختلال در هضم می‌شود.
    * در زمان بین افطار تا سحر، با رعایت فاصله با غذا، آب کافی بیاشامید.
    * حتماً برای صرف سحری، کمی زودتر از خواب برخیزید تا هم ضمن استفاده از برکات معنوی ساعات سحر و مناجات ، بدون عجله و با آرامش سحری بخورید. حتی اگر میل به خوردن غذا ندارید ، آب، چای، شیر و مانند این‌ها را فراموش نکنید.
    * از خوردن تنقلات فراوان ،انواع دسرها و شیرینی‌ها با شکر زیاد در برنامه افطار و سحر خودداری کنید.
  2. * حتماً در غذای افطار و به خصوص سحر میوه میل کنید. علاوه بر میوه‌جات فصل، از خیسانده برگه آلو، زردآلو، انجیر و مانند این ها هم می توان به عنوان میوه استفاده کرد. گوجه فرنگی هم می تواند نقش میوه را داشته باشد.
    * اگر در ماه رمضان دچار یبوست می‌شوید. علاوه بر میوه از خورش‌های ملین مثل خورش آلو و خورش‌های سبزی‌دار بیشتر استفاده کنید.
    * در طول زمان روزه از رفتن به حمام داغ، خون دادن و کارهایی که موجب ضعف و بی‌حالی می‌شود خودداری کنید.
    * معده خالی در هنگام افطار تحمل غذای خشن را ندارد، لذا خوردن غذاهای سهل الهضم و تقریباً نرم برای افطار مناسب‌تر است.
    * اگر تخم مرغ میل می کنید در درجه اول به صورت آب‌پز سفت و در درجه دوم به صورت نیم‌بند (به شرط آن که سفیده آن منعقد شده باشد و زرده کمی حالت سفتی به خود گرفته باشد) میل کنید. تخم مرغ نیمرو زیان بخش بوده و همچنین دیر هضم‌تر از تخم مرغ آب‌پز است.
    * سالاد (بدون پیاز) مکمل خوبی برای غذاها در ماه مبارک رمضان است.
    * بادنجان، فلفل وادویه‌ها گاهی موجب احساس تشنگی درطول روز می‌شود.
    * اگر به اقتضای فصل گرما یا فعالیت‌های بدنی، در طول روزه‌داری زیاد عرق کردید، نمک از دست رفته توسط عرق را، به صورت‌های مختلف در افطار و سحر جبران کنید.
    * از تغییرات شدید در عادات غذایی و خوردن غذاهای نامانوس یا غذاهایی که برای شما ناراحتی به وجود می‌آورد در ماه رمضان خودداری کنید.
    * کله‌پاچه و سیرابی موجب تشنگی زیاد می‌شود. لذا بهتر است میل نکنید ولی اگر مایلید میل کنید به صورت کم آب، کم نمک وآن هم درافطار میل کنید.
    * مصرف نوشابه‌های گازدار به طور کلی و در ماه مبارک رمضان به طور خاص ممکن است موجب تحریک در معده به خصوص درافراد مبتلا به التهاب معده (گاستریت) شود.
    * در ماه مبارک بیش از سایر اوقات به بهداشت دهان و دندان توجه کنید. حتماً بعد از صرف افطاری و سحری دندان‌های خود را به دقت مسواک کنید. مسواک را طوری در لیوان قرار دهید که قسمت موئین آن بیرون بماند و زود خشک شود.
    * سیگار، دشمن سلامت شما و هم‌نشینان شما و باعث آزار مردم است. به برکت معنویت ماه رمضان برای ترک دائمی این عادت زیان‌بخش تصمیم بگیرید .

ارسال شده در توسط سیندرلا

بسم الله الرحمن الرحیم‏

راز و نیاز

لذت مناجات‏

    آن چه پیش رو دارید گزیده‏ای از سخنان حضرت آیة اللّه علامه مصباح یزدی(دامت برکاته) در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ 22/06/86 هم زمان با اول ماه مبارک رمضان 1428 ایراد فرموده‏اند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

وَالصّلاةُ وَ السّلامُ عَلی سَیدِ الانبیاءِ وَ المّرسَلین، حَبیبِ اِلهِ العالَمین اَبی‌الْقاسِم مُحمّد، وَ عَلی آلِهِ الطّیّبینَ الطّاهرین المَعصومین.
خدای متعال را شاکریم که توفیقی عنایت فرمود بار دیگر ماه رمضان را درک کنیم و از این خوان گسترده‏ی الهی بهره‏مند شویم. امیدواریم خدای متعال به ما هم توفیق توبه نصوح و استفاده از برکات این ماه شریف مرحمت بفرماید.

 مناجات یعنی چه؟
      شاید در عرف ما مناجات همین مراسمی باشد که سحرهای ماه رمضان در بلندگوها یا در مأذنه‏ها، کسانی با صدای بلند، اشعار و دعاهایی می‏خوانند؛ ولی این کیفیت‏ها منظور نیست. کلمه‏ی مناجات که با کلمه‏ی نجوا هم‏خانواده است، در اصل لغت به معنای در گوشی گفتن، راز گفتن و خصوصی صحبت کردن است. بعضی اصل مناجات را رازگویی قرار داده‏اند. بعضی روی خلوت بودنش تکیه کرده‏اند و گفته‏اند اصل معنا همان در خلوت‏بودن و خصوصی‏بودن صحبت است. اما وقتی در میان جمعی دو نفر می‏خواهند خصوصی صحبت کنند که دیگری نشنود ناچار آرام صحبت می‏کنند؛ پس آرام صحبت کردن یا سرّی صحبت کردن اصل مناجات نیست. اصلش این است که گفتگو خصوصی باشد که از یک طرف لازمه‏اش در خلوت بودن است، و از یک طرف آهسته صحبت کردن.

 مناجات خواندن یا مناجات کردن؟!
      بنابراین مناجات با آهسته صحبت کردن بیشتر مناسبت دارد تا فریاد کشیدن و آواز خواندن. آنها خواندن مناجات است نه مناجات کردن. مثل اینکه دعاهایی که می‏خوانیم دعا کردن نیست؛ بیشتر خواندن دعاست. یعنی دعایی است که پیامبر9 و ائمه‏ی اطهار: و اولیاء خدا آن دعا را در یک موقعیت خاصی گفته‏اند و ما آن را می‏خوانیم و غالباً به صورت حکایت است و قصد انشاء در بسیاری از موارد نیست. بسیارند کسانی که دعا می‏کنند یا اصلاً معنی‏اش را نمی‏دانند یا توجه به معنایش ندارند. یعنی دعا می‏خوانند؛ نمی‏شود گفت دعا می‏کنند. مناجات‏ها هم که بلند خوانده می‏شود و گاهی به معنایش هم توجهی نیست، مناجات کردن نیست؛ این مناجات نامه خواندن است.

 مناجات با...؟
       مناجات می‏تواند بین دو انسان، بین انسان و خدا و می‏تواند بین خدا و انسان باشد. در قرآن شریف آیاتی داریم مربوط به در گوشی گفتن مردم با همدیگر. زمانی کسانی برای اینکه خودشان را نزدیک به پیامبر اکرم(ص) نشان بدهند، برای خودشان یک تعیّنی قائل بودند، می‏آمدند نزدیک به پیغمبر می‏نشستند تا خصوصی با پیغمبر اکرم صحبت کنند. کسانی هم بودند که ایمان واقعی نداشتند یا منافق بودند می‏خواستند حرف‏هایی بزنند که سایر مؤمنین اطلاع نداشته باشند. گاهی هم علیه مؤمنین توطئه‏هایی می‏کردند. آنها هم آرام صحبت می‏کردند تا دیگران نشنوند، مؤمنان هم از این درگوشی گفتن‏ها ناراحت می‏شدند. در آن موردی که می‏خواستند با پیغمبر اکرم(ص) خصوصی صحبت کنند، آیه‏ای نازل شد: کسانی که می‏خواهند با پیغمبر درگوشی صحبت کنند، باید صدقه‏ای بدهند. آن وقت اجازه داده می‏شود که با پیغمبر صحبت کنند؛ «فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً1» اما هیچ کس به این آیه عمل نکرد...

 فقط علی(ع)...
        ... جز امیرالمؤمنین(ع). در روایتی دارد که ایشان یک دینار طلا داشتند، آن را تبدیل کردند به چند درهم نقره، و همه‏ی آن‏ها را برای صحبت‏های خصوصی با پیامبر اکرم‏(ص)  به عنوان صدقه دادند اما بعد از آن هیچ کس دیگر صحبت خصوصی با پیغمبر را درخواست نکرد، بعد آیه نسخ این حکم نازل شد. حالا که ابا دارید از این‏که صدقه‏ای بپردازید دیگر نمی‏خواهد صدقه بدهید؛ تکلیف از شما برداشته شد2. بعد در روایات شیعه و سنی وارد شده که یکی از ویژگی‏های امیرالمؤمنین‏(ع) این است که تنها کسی است که به این آیه‏ی شریفه عمل کردند، نه قبل از ایشان و نه بعد از ایشان کسی عمل نکرد و نخواهد کرد. در مورد آن درگوشی‏ها و صحبت‏های خصوصی هم که افراد می‏کردند و موجب حزن مؤمنین می‏شد و گاهی می‏خواستند توطئه بکنند، آیه‏ای نازل شد که «فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ3»؛ اگر صحبت خصوصی‏ می‏کنید حتما در مورد کارهای خیر یا برای کار خیری باشد که می‏خواهید دیگران متوجه نشوند. یعنی درگوشی گفتن فی حدّ نفسه در میان جمع منفی است، خلاف ادب است، مگر ضرورتی باشد.اصل این است که در میان جمع کسی درگوشی صحبت نکند تا موجب توهّم نشود.

 مناجات انسان با خدا
       گاهی انسان یک حالی پیدا می‏کند که می‏خواهد با خدا بلند صحبت کند، و گاهی نه، حالش جوری اقتضاء می‏کند که آرام و خصوصی صحبت کند. مثلاً آدم وقتی می‏خواهد به گناهان خودش اعتراف کند، به طور قاعده دوست ندارد دیگران متوجه شوند. گفتگوهای دیگری هم هست که ناشی از شدت محبت است، گفتگوهای محبّت‏آمیز هم طبعش این نیست که بلند میان مردم داد کشیده بشود. این گفتگو، گفتگویی خصوصی است. «میان عاشق و معشوق رمزی است» این جا هم جای مناجات است.

 تفاوت نجوا با ندا
       اما گاهی اقتضاء می‏کند که آدم در یک گرفتاری و ناراحتی خدا را صدا بزند، کانّه از خدا دوریم! صدا می‏کنیم که خدایا کجایی به داد من برس؛ اینجا ندا می‏کند، جامع هر دویش دعاست، چه به صورت بلند باشد و چه به صورت آهسته، خصوصی باشد یا عمومی، همه‏اش دعا هست. اما در موردی که آدم خودش را در حالت دوری تصور می‏کند آنجا ندا هست. در مناجات شعبانیه می‏گوید: «الّلهم صل علی محمد و آل محمد، واسمع ندائی اذا نادیتک»؛ وقتی نداء می‏کنم، فریاد می‏زنم، به فریاد من توجه کن. روایتی هم هست که حضرت موسی‏(ع) از خدای متعال سوال کرد «أَ بَعِیدٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَادِیَکَ أَمْ قَرِیبٌ فَأُنَاجِیَکَ فَاَوْحَی اللهُ اِلَیْهِ اَنَا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَنی ... 4»؛ خدایا نزدیک هستی تا درگوشی با تو صحبت کنم، یا دور تا فریاد بزنم. خطاب شد که من از همه به تو نزدیک‏ترم.

 رمضان، سحر و مناجات‏
       اصل مناجات در روایات مورد تأکید قرار گرفته است به خصوص در ماه رمضان. روایتی از امیرالمؤمنین‏7 نقل شده که خطاب به روزه‏دار فرمودند: «ایها الصائم اِنّک فی شهرٍ صیامک مفروض...» تا فرمودند «و اصواتک فیه مسموعة و مناجاتک فیه مرحومة5»؛ در این ماه صداهای تو شنیده می‏شود. گاهی افراد در حدّی هستند که حرفشان قابل اعتنا نیست، فرض کنید در مجلسی بچه‏ای یا سفیهی، حرفی یا دادی بزند، خُب کسی توجه نمی‏کند، اینجا می‏گویند این، صوت مسموعی ندارد، گوش به حرفش نمی‏دهند. پناه می‏بریم به زمانی که انسان در مقابل خدای متعال به یک حالی بیفتد که خدا به او اعتنایی نکند، هر چه داد هم بزند، مورد توجه قرار نگیرد. ولی گاهی است که خدای متعال در یک شرایط خاصی یک اذن عامی می‏دهد یا بخصوص مردم را دعوت می‏کند که بیایید حرف بزنید، من می‏شنوم، توجه می‏کنم. این مضمون در دعاها زیاد وارد شده که گاهی گناهان انسان موجب می‏شود صدایش شنیده نشود، خدا توجهی به حرفش نکند. آن وقت از خدا می‏خواهد که این حجاب گناه را از میان بردارد. ماه رمضان، ماهی است که صداها شنیده می‏شود، خدا به بندگانش توجه می‏کند، هر قدر هم شایستگی نداشته و آلوده باشند، در عین حال خدا از فضل و کرم خودش صدای آنها را مورد توجه قرار می‏دهد. «و مناجاتک فیه مرحومة»؛ مناجاتی که انسان می‏کند در این ماه با رحمت الهی مواجه می‏شود.
در اوقات دیگر هم غیر از ماه رمضان وقت سحر خیلی سفارش به مناجات شده است. در نیمه‏ی شب، موقعی که چشم‏ها خواب است و صداها خاموش، اگر به خدای متعال توجه پیدا کنیم و با او صحبت کنیم خدای متعال می‏فرماید: «لبیک» کسی که در نیمه‏ی شب با خدا مناجات کند، «أَثْبَتَ اللَّهُ النُّورَ فِی قَلْبِهِ6». خدا نور را در دلش ثابت می‏دارد. دلش ظلمانی نمی‏شود.

 نجوای با محبوب‏
       بطور طبیعی هر کسی دوست دارد با اشخاص بزرگ مخصوصاً اشخاصی که دوستشان دارد صحبت خصوصی داشته باشد یا اگر رابطه‏ی عاطفی بین دو نفر باشد، خیلی دلش می‏خواهد که تنهایی و خصوصی با او صحبت کند، هر چند چیزی هم از او نخواهد. همین صحبت کردن با او موضوعیت دارد. بطور طبیعی مؤمن و کسی که عظمت خدا را درک می‏کند، نعمت‏های خدا را می‏شناسد و می‏داند که چقدر به او رأفت و رحمت دارد، باید دلش بخواهد با خدا صحبت کند. ولی متأسفانه بسیاری از اوقات اراده‏ای در آدم پیدا نمی‏شود و چندان علاقه‏ای ندارد که جای خلوتی برود و با خدا صحبت کند. در ماه مبارک رمضان که بهار دعا و مناجات است - بنده خودم را عرض می‏کنم - اگر یک دعای افتتاحی، دعای ابوحمزه‏ای می‏خوانیم برای خالی نبودن عریضه است تا ثوابی ببریم. اما اینکه آدم علاقه داشته باشد که بنشیند با خدا درد دل کند و خصوصی صحبت کند، این حال همیشه پیدا نمی‏شود. اگر الان به شما بگویند که هر کدام از آقایان، مایل هستند یک وقت خصوصی، پنج دقیقه، بروند تهران با مقام معظم رهبری خصوصی صحبت کنند، کیست که داوطلب نشود؟ همه داوطلب می‏شوند، مسابقه می‏گذارند. چرا؟ او شخصیت عظیمی است، دوست داشتنی است. آدم کسی را که دوست دارد دلش می‏خواهد با او صحبت کند، حالا ضمناً اگر یک درخواستی هم داشت عرض می‏کند؛ درخواستی هم نداشت، همین صحبت کردن برایش مطلوبیت دارد. چطور ما با خدا این گونه نیستیم؟ با اینکه خدا خودش دعوت می‏کند که بیایید، با من خصوصی صحبت کنید، من فوری جوابتان را می‏دهم. وقتی نیمه شب بنده می‏گوید «یا رب»، خدا می‏گوید «لَبَّیْکَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِکَ وَ تَوَکَّلْ عَلَیَّ أَکْفِکَ7»؛ از من درخواست کن تا به تو بدهم، بر من توکل کن تا کفایتت کنم. خوب، انسان یک چنین خدایی داشته باشد، او هم دعوت می‏کند، آن وقت ما ناز بکنیم و نرویم، خواب را ترجیح بدهیم. چرا؟ مسلّماً آفتی در ما است، ایمان این را اقتضاء نمی‏کند.

 چرا از مناجات لذت نمی‏بریم؟
       چه چیز موجب می‏شود که انسان دوست نداشته باشد با خدا مناجات کند؟ خدا خیلی جاها خودش فرموده که اگر کسانی، بعضی از ویژگی‏ها را داشته باشند، من شیرینی مناجاتم را از کام آنها بر می‏دارم، «لَا أُذِیقُهُ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِی8»؛ روایتی از پیغمبر اکرم(ص) است که می‏فرمایند: «قال‏ الله سبحانه إذا علمت أن الغالب علی عبدی الاشتغال بی نقلت شهوته فی مسألتی و مناجاتی9»؛ خدا می‏فرماید که اگر دیدم که بنده‏ام اغلب‏ اوقاتش را صرف من می‏کند، به فکر من است، یعنی به فکر این است که چه تکلیفی دارد تا انجام بدهد، یا از چه نهی شده است که اجتناب کند - ممکن است لحظات و ساعاتی رفتارهای نامناسبی هم داشته باشد - تمایلات او را سوق می‏دهم به طرف گفتگو و مناجات با خودم. به جای اینکه تمایل به امور پست و حیوانی داشته باشد، اصلا علاقه‏اش به این جهت می‏شود که با خدا صحبت کند. این لطفی است که خدا به او می‏کند. اگر کسانی باشند که بیشتر اوقات یا خدای ناکرده همه‏ی اوقاتشان، فکر لذائذ دنیا باشند؛ فکر این هستند که چه غذایی لذیذتر است، چه جایی مناسب‏تر است، چه لباسی زیباتر، چه فیلمی لذتبخش‏تر است، مجالست با چه کسی شیرین‏تر است، چه پست و مقامی می‏توانند به دست بیاورند، خدا هم اجازه نمی‏دهد که با او مناجات کنند.

 دوستان من را با دنیا چه کار؟!
        خدای متعال به حضرت داوود(ع) وحی فرمود: «ما لأولیائی و الهمّ بالدنی10»؛ دوستان من را با فکر دنیا چه کار؟ چرا کسانی که ادّعای دوستی من می‏کنند، همّ و غمّشان به امور دنیا تعلّق می‏گیرد؟ نیازهایشان را من برطرف می‏کنم، چرا آنها غصّه‏اش را می‏خورند؟ «إن الهم یذهب حلاوة مناجاتی من قلوبهم»؛ همّ و غمّ دنیا حلاوت مناجات را از آنها سلب خواهد کرد. اگر گاهی هم موفق شوند با حال کسالت دعای ابوحمزه‏ای بخوانند، حلاوتی درک نمی‏کنند، دعایی می‏خوانند برای اینکه ثوابی ببرند. حداکثر به امید اینکه گناهشان آمرزیده شود. امّا اینکه لذّت ببرند و دنبال این بگردند تا فرصت مناجات پیدا کنند موفق نخواهند شد. روایت دیگری هست که برای ما کوبنده‏تر هست! از احادیث قدسیه است که ناقلش حضرت صادق‏(ع) است. فرمود: «أَوْحَی اللَّهُ إِلَی دَاوُدَ(ع) لَا تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَرِیقِ مَحَبَّتِی فَإِنَّ أُولَئِکَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ الْمُرِیدِینَ11»؛ خدای متعال به حضرت داوود وحی کرد یا داوود میان من و خودت عالِم دنیازده را واسطه قرار نده. کسی که شیفته‏ی دنیاست، ولو عالِم باشد، مقامات علمی بالا هم داشته باشد، چنین عالمی راهزن دلهای دوستان من است. بندگانی که می‏خواهند به طرف من بیایند، راهنما می‏خواهند. خیال می‏کنند چون این عالِم است می‏تواند راهنمایشان باشد، اما خبر ندارند که این دزدی است که با چراغ آمده. بعد می‏فرماید: عقوبتی که برای اینها در نظر گرفتم، کمترینش این است که حلاوت مناجاتم را از دل اینها بر می‏دارم. عالِمِ دنیازده، شیرینی مناجات خدا را درک نمی‏کند و طبعاً نمی‏تواند دیگران را به سوی خدا راهنمایی کند. سخن آخر این که ما اگر خودمان لیاقتی نداریم، به گدایی درِ خانه‏ی اهلبیت و به برکت شفاعت آنها، مورد عنایت الهی قرار بگیریم تا حال مناجاتی، حال توبه‏ای، حال عبادتی پیدا کنیم. آلودگی‏هایمان شسته شود و از این ماه شریف، پاک و پربار بیرون برویم، انشاءالله.


ارسال شده در توسط سیندرلا

 

واژه فمینیسم از کلمه لاتین Femina یعنی جنس زن گرفته شده است. و در قرن نوزدهم برای توصیف زنانه شدن بدن مرد یا توصیف زنانی که خصوصیات مردانه داشته‌اند؛ استفاده می‌شده است. اما در قرن بیستم این مفهوم تغییر کرد و از آن به بعد به جنبش فکری یا نظریه‌ای گفته می‌شود که معتقد است زنان به علت جنس خود در طول تاریخ به فرودستی کشیده شده‌اند و تحت تبعیض‌های گوناگون قرار گرفته‌اند.

توصیف‌های پذیرفته شده از فمینیسم را می‌توان این گونه بیان کرد:

الف- فمینیسم نظریه‌ای است مبتنی بر برابر کردن حقوق زنان با مردان در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی.
ب- فمینیسم جنبش سازمان یافته‌ای است جهت دستیابی به این حقوق.
ج- فمینیسم رسمیت دادن به تقاضای زنان در جامعه‌ای به عنوان یک گروه و نیز رسمیت دادن به نظریه‌ای ارائه شده توسط زنان است.
د- فمینیسم نظریه‌ای است که بر ضرورت تغییرات وسیع جهت افزایش قدرت زنان تأکید می‌کند.
خانم لرنر محقق سرشناس فمینیست در تعریف فمینیسم ما را به دو مفهوم «حقوق زنان» و مسئله «رهایی» (Fmancipation) ارجاع می‌دهد. او می‌گوید: فمینیسم جنبشی است با هدف تحقق بخشیدن به حقوق برابر زنان با مردان در تمامی عرصه‌های زندگی اجتماعی و تضمین دستیابی آنها به همگی حقوق و امکاناتی که مردان در بخش‌های مختلف اجتماع از آنها برخوردارند. این می‌تواند به این معنا باشد که جنبش زنان برای حقوق شهروندی مبارزه می‌کند که عمدتا یک هدف رفرمیستی تلقی می‌شود.
جنبش «سافرجت‌ها» در قرن نوزدهم را که برای چنین حقوقی مبارزه کردند؛ می‌توان به عنوان مثال ذکر کرد:
- واژه‌ رهایی یا Emancipation به معنای آزادی از قیدها و محدودیت‌هایی است که صرفا به خاطر جنسیت (gender) بر سر راه زنان گذاشته شده است. رهایی به معنای برخورداری از حق تصمیم‌گیری و خود مختاری زن است.
- رهایی از قید و بندهای معمول به لحاظ جنسیت، آزادی از محدودیت‌هایی است که بر اساس استدلال بیولوژیک در عرصه‌های اجتماعی بر زنان اعمال می‌شود.
- آزادی در تصمیم‌گیری به معنای این است که آزاد باشیم تا هدفمان را خود معین و نقش اجتماعی خود را مشخص کنیم و آزاید آن را داشته باشیم تا در مورد بدن خود تصمیم بگیریم.


ارسال شده در توسط سیندرلا

فمینیسم

از ویکی‌پدیا، دانشنامه? آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
راهپیمایی روز جهانی زن در بنگلادش به ابتکار سازمان ملی کارگران زن در ? مارس ????

فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثه‌ای است که از جنبش‌ها، نظریه‌ها و فلسفه‌های گوناگون تشکیل شده است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسایل زنان مبارزه می‌کند.

واژه? فمینیسم را نخستین بار شارل فوریه، سوسیالیست قرن نوزدهمی برای دفاع از جنبش حقوق زنان به کار برد.

فمینیسم مجموعه? گسترده‌ای از نظریات اجتماعی، جنبش‌های سیاسی، و بینش‌های فلسفی است که عمدتاً به وسیله? زنان برانگیخته شده‌اند یا از آنان الهام گرفته‌اند، مخصوصا در زمینه شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن‌ها. به عنوان یک جنبش اجتماعی، فمینیسم بیش‌ترین تمرکز خود را معطوف به تحدید نابرابری‌های جنسیتی و پیشبرد حقوق، علایق و مسایل زنان کرده‌است. فمینیسم عمدتاً از ابتدای قرن ?? پدید آمد. زمانی که مردم به طور وسیع این امر را پذیرفتند که زنان در جوامع مرد محور، سرکوب می‌شوند.

در طی یک قرن و نیم، جنبش رو به رشد زنان هدف خود را تغییر ساختارهای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار داده است.

فمینیست‌های اوّلیه را به اصطلاح «موج اوّل» می‌نامند. نهضت‌های حق‌طلبانه زنان تا سال ???? جزء موج اوّل هستند. اوّلین آثار زنان در این موج از نقش محدود زنان انتقاد می‌کنند، بدون این‌که لزوماً به وضعیت نامساعد آنان اشاره کرده و یا مردان را از این بابت سرزنش کنند. موج اوّل فمینیستی با روشنگری‌های مری ولستون کرافت و بیانیه ??? صفحه‌ای‌اش در سال ???? در انگلستان آغاز شد.

این جنبش در طول سال‌های بعد، با ظهور موج دوم فمینیسم و موج سوم فمینیسم کامل‌تر شد. فمینیسم سعی می‌کند تا ضمن درک دلایل نابرابری‌های موجود، تمرکز خود را به سیاست‌های جنسیتی، معادلات قدرت و جنسیت معطوف نماید.

موضوع‌های کلّی مورد توجه فمینیسم تبعیض، رفتار قالبی، شیء‌انگاری، بی‌داد و مردسالاری/پدرسالاری هستند. فعّالان فمینیست به مواردی مانند برابری جنسیتی ، حقوق تولیدمثلی، خشونت خانگی، برابری دستمزد، آزار جنسی، و تبعیض جنسیتی می‌پردازند.

جوهره? فمینیسم آن است که حقوق، مزیت‌ها، مقام، و وظایف نبایستی از روی جنسیت مشخص شوند. به رغم این‌که بسیاری از رهبران فمینیسم زنان بوده‌اند ولی این بدان معنا نیست که تمام فمینیست‌ها زن بوده‌اند/هستند.

تمام فمینیست‌ها به اصل موضوع تلاش برای احقاق حقوق زنان معتقد هستند، ولی در مورد علل این ستم‌دیدگی و روش‌های مبارزه با آن اختلاف وجود دارد و همین مسأله موجب همراهی فمینیسم با پسوندهای متفاوت شده است.

فمینیسم (به عنوان جنبش اصالت زنان) بخشی از پدیده یا جنبش توجه به دیگری یا اصالت دیگری است، جنبشی که در قلمرو نژاد، قومیت و جنسیت پدیدار شد. فمینیسم در عین حال توجّه‌برانگیزترین بخش این جنبش نیز هست که روایت‌های مختلفی چه در جهت موافق و چه در جهت مخالف دارد.[?]


ارسال شده در توسط سیندرلا