نکات ساده رعایت سلامت تغذیه در ماه رمضان
*هنگام افطار از آغاز کردن غذا با آب سرد ، نوشابه و مانند اینها جداً خودداری کنید. به جای آب سرد کمی آب گرم یا چای میل کنید.
افطار را با خرما، کشمش، عسل و بطورکلی با یک قند طبیعی آغازکنید. به این ترتیب اشتها کنترل می شود و پرخوری کمترپیش میآید.
* خوردن چای شیرین کم رنگ، شیر گرم، فرنی و حلیم کم روغن در آغاز افطار مناسب است.
* نان و پنیر و سبزی (ضد عفونی شده) و یا نان و پنیر و مغز گردو نیز خوب است.
* سبزی را در افطار میل کنید. سبزی در سحری، گاهی منجر به تشنگی در طول روز میشود.
* از آشامیدن آب فراوان در وسط غذا خودداری کنید. آب در وسط غذا سبب رقیق شدن شیره گوارشی و اختلال در هضم میشود.
* در زمان بین افطار تا سحر، با رعایت فاصله با غذا، آب کافی بیاشامید.
* حتماً برای صرف سحری، کمی زودتر از خواب برخیزید تا هم ضمن استفاده از برکات معنوی ساعات سحر و مناجات ، بدون عجله و با آرامش سحری بخورید. حتی اگر میل به خوردن غذا ندارید ، آب، چای، شیر و مانند اینها را فراموش نکنید.
* از خوردن تنقلات فراوان ،انواع دسرها و شیرینیها با شکر زیاد در برنامه افطار و سحر خودداری کنید.
* حتماً در غذای افطار و به خصوص سحر میوه میل کنید. علاوه بر میوهجات فصل، از خیسانده برگه آلو، زردآلو، انجیر و مانند این ها هم می توان به عنوان میوه استفاده کرد. گوجه فرنگی هم می تواند نقش میوه را داشته باشد.
* اگر در ماه رمضان دچار یبوست میشوید. علاوه بر میوه از خورشهای ملین مثل خورش آلو و خورشهای سبزیدار بیشتر استفاده کنید.
* در طول زمان روزه از رفتن به حمام داغ، خون دادن و کارهایی که موجب ضعف و بیحالی میشود خودداری کنید.
* معده خالی در هنگام افطار تحمل غذای خشن را ندارد، لذا خوردن غذاهای سهل الهضم و تقریباً نرم برای افطار مناسبتر است.
* اگر تخم مرغ میل می کنید در درجه اول به صورت آبپز سفت و در درجه دوم به صورت نیمبند (به شرط آن که سفیده آن منعقد شده باشد و زرده کمی حالت سفتی به خود گرفته باشد) میل کنید. تخم مرغ نیمرو زیان بخش بوده و همچنین دیر هضمتر از تخم مرغ آبپز است.
* سالاد (بدون پیاز) مکمل خوبی برای غذاها در ماه مبارک رمضان است.
* بادنجان، فلفل وادویهها گاهی موجب احساس تشنگی درطول روز میشود.
* اگر به اقتضای فصل گرما یا فعالیتهای بدنی، در طول روزهداری زیاد عرق کردید، نمک از دست رفته توسط عرق را، به صورتهای مختلف در افطار و سحر جبران کنید.
* از تغییرات شدید در عادات غذایی و خوردن غذاهای نامانوس یا غذاهایی که برای شما ناراحتی به وجود میآورد در ماه رمضان خودداری کنید.
* کلهپاچه و سیرابی موجب تشنگی زیاد میشود. لذا بهتر است میل نکنید ولی اگر مایلید میل کنید به صورت کم آب، کم نمک وآن هم درافطار میل کنید.
* مصرف نوشابههای گازدار به طور کلی و در ماه مبارک رمضان به طور خاص ممکن است موجب تحریک در معده به خصوص درافراد مبتلا به التهاب معده (گاستریت) شود.
* در ماه مبارک بیش از سایر اوقات به بهداشت دهان و دندان توجه کنید. حتماً بعد از صرف افطاری و سحری دندانهای خود را به دقت مسواک کنید. مسواک را طوری در لیوان قرار دهید که قسمت موئین آن بیرون بماند و زود خشک شود.
* سیگار، دشمن سلامت شما و همنشینان شما و باعث آزار مردم است. به برکت معنویت ماه رمضان برای ترک دائمی این عادت زیانبخش تصمیم بگیرید .
بسم الله الرحمن الرحیم
راز و نیاز
لذت مناجات
آن چه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیة اللّه علامه مصباح یزدی(دامت برکاته) در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ 22/06/86 هم زمان با اول ماه مبارک رمضان 1428 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
وَالصّلاةُ وَ السّلامُ عَلی سَیدِ الانبیاءِ وَ المّرسَلین، حَبیبِ اِلهِ العالَمین اَبیالْقاسِم مُحمّد، وَ عَلی آلِهِ الطّیّبینَ الطّاهرین المَعصومین.
خدای متعال را شاکریم که توفیقی عنایت فرمود بار دیگر ماه رمضان را درک کنیم و از این خوان گستردهی الهی بهرهمند شویم. امیدواریم خدای متعال به ما هم توفیق توبه نصوح و استفاده از برکات این ماه شریف مرحمت بفرماید.
مناجات یعنی چه؟
شاید در عرف ما مناجات همین مراسمی باشد که سحرهای ماه رمضان در بلندگوها یا در مأذنهها، کسانی با صدای بلند، اشعار و دعاهایی میخوانند؛ ولی این کیفیتها منظور نیست. کلمهی مناجات که با کلمهی نجوا همخانواده است، در اصل لغت به معنای در گوشی گفتن، راز گفتن و خصوصی صحبت کردن است. بعضی اصل مناجات را رازگویی قرار دادهاند. بعضی روی خلوت بودنش تکیه کردهاند و گفتهاند اصل معنا همان در خلوتبودن و خصوصیبودن صحبت است. اما وقتی در میان جمعی دو نفر میخواهند خصوصی صحبت کنند که دیگری نشنود ناچار آرام صحبت میکنند؛ پس آرام صحبت کردن یا سرّی صحبت کردن اصل مناجات نیست. اصلش این است که گفتگو خصوصی باشد که از یک طرف لازمهاش در خلوت بودن است، و از یک طرف آهسته صحبت کردن.
مناجات خواندن یا مناجات کردن؟!
بنابراین مناجات با آهسته صحبت کردن بیشتر مناسبت دارد تا فریاد کشیدن و آواز خواندن. آنها خواندن مناجات است نه مناجات کردن. مثل اینکه دعاهایی که میخوانیم دعا کردن نیست؛ بیشتر خواندن دعاست. یعنی دعایی است که پیامبر9 و ائمهی اطهار: و اولیاء خدا آن دعا را در یک موقعیت خاصی گفتهاند و ما آن را میخوانیم و غالباً به صورت حکایت است و قصد انشاء در بسیاری از موارد نیست. بسیارند کسانی که دعا میکنند یا اصلاً معنیاش را نمیدانند یا توجه به معنایش ندارند. یعنی دعا میخوانند؛ نمیشود گفت دعا میکنند. مناجاتها هم که بلند خوانده میشود و گاهی به معنایش هم توجهی نیست، مناجات کردن نیست؛ این مناجات نامه خواندن است.
مناجات با...؟
مناجات میتواند بین دو انسان، بین انسان و خدا و میتواند بین خدا و انسان باشد. در قرآن شریف آیاتی داریم مربوط به در گوشی گفتن مردم با همدیگر. زمانی کسانی برای اینکه خودشان را نزدیک به پیامبر اکرم(ص) نشان بدهند، برای خودشان یک تعیّنی قائل بودند، میآمدند نزدیک به پیغمبر مینشستند تا خصوصی با پیغمبر اکرم صحبت کنند. کسانی هم بودند که ایمان واقعی نداشتند یا منافق بودند میخواستند حرفهایی بزنند که سایر مؤمنین اطلاع نداشته باشند. گاهی هم علیه مؤمنین توطئههایی میکردند. آنها هم آرام صحبت میکردند تا دیگران نشنوند، مؤمنان هم از این درگوشی گفتنها ناراحت میشدند. در آن موردی که میخواستند با پیغمبر اکرم(ص) خصوصی صحبت کنند، آیهای نازل شد: کسانی که میخواهند با پیغمبر درگوشی صحبت کنند، باید صدقهای بدهند. آن وقت اجازه داده میشود که با پیغمبر صحبت کنند؛ «فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً1» اما هیچ کس به این آیه عمل نکرد...
فقط علی(ع)...
... جز امیرالمؤمنین(ع). در روایتی دارد که ایشان یک دینار طلا داشتند، آن را تبدیل کردند به چند درهم نقره، و همهی آنها را برای صحبتهای خصوصی با پیامبر اکرم(ص) به عنوان صدقه دادند اما بعد از آن هیچ کس دیگر صحبت خصوصی با پیغمبر را درخواست نکرد، بعد آیه نسخ این حکم نازل شد. حالا که ابا دارید از اینکه صدقهای بپردازید دیگر نمیخواهد صدقه بدهید؛ تکلیف از شما برداشته شد2. بعد در روایات شیعه و سنی وارد شده که یکی از ویژگیهای امیرالمؤمنین(ع) این است که تنها کسی است که به این آیهی شریفه عمل کردند، نه قبل از ایشان و نه بعد از ایشان کسی عمل نکرد و نخواهد کرد. در مورد آن درگوشیها و صحبتهای خصوصی هم که افراد میکردند و موجب حزن مؤمنین میشد و گاهی میخواستند توطئه بکنند، آیهای نازل شد که «فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ3»؛ اگر صحبت خصوصی میکنید حتما در مورد کارهای خیر یا برای کار خیری باشد که میخواهید دیگران متوجه نشوند. یعنی درگوشی گفتن فی حدّ نفسه در میان جمع منفی است، خلاف ادب است، مگر ضرورتی باشد.اصل این است که در میان جمع کسی درگوشی صحبت نکند تا موجب توهّم نشود.
مناجات انسان با خدا
گاهی انسان یک حالی پیدا میکند که میخواهد با خدا بلند صحبت کند، و گاهی نه، حالش جوری اقتضاء میکند که آرام و خصوصی صحبت کند. مثلاً آدم وقتی میخواهد به گناهان خودش اعتراف کند، به طور قاعده دوست ندارد دیگران متوجه شوند. گفتگوهای دیگری هم هست که ناشی از شدت محبت است، گفتگوهای محبّتآمیز هم طبعش این نیست که بلند میان مردم داد کشیده بشود. این گفتگو، گفتگویی خصوصی است. «میان عاشق و معشوق رمزی است» این جا هم جای مناجات است.
تفاوت نجوا با ندا
اما گاهی اقتضاء میکند که آدم در یک گرفتاری و ناراحتی خدا را صدا بزند، کانّه از خدا دوریم! صدا میکنیم که خدایا کجایی به داد من برس؛ اینجا ندا میکند، جامع هر دویش دعاست، چه به صورت بلند باشد و چه به صورت آهسته، خصوصی باشد یا عمومی، همهاش دعا هست. اما در موردی که آدم خودش را در حالت دوری تصور میکند آنجا ندا هست. در مناجات شعبانیه میگوید: «الّلهم صل علی محمد و آل محمد، واسمع ندائی اذا نادیتک»؛ وقتی نداء میکنم، فریاد میزنم، به فریاد من توجه کن. روایتی هم هست که حضرت موسی(ع) از خدای متعال سوال کرد «أَ بَعِیدٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَادِیَکَ أَمْ قَرِیبٌ فَأُنَاجِیَکَ فَاَوْحَی اللهُ اِلَیْهِ اَنَا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَنی ... 4»؛ خدایا نزدیک هستی تا درگوشی با تو صحبت کنم، یا دور تا فریاد بزنم. خطاب شد که من از همه به تو نزدیکترم.
رمضان، سحر و مناجات
اصل مناجات در روایات مورد تأکید قرار گرفته است به خصوص در ماه رمضان. روایتی از امیرالمؤمنین7 نقل شده که خطاب به روزهدار فرمودند: «ایها الصائم اِنّک فی شهرٍ صیامک مفروض...» تا فرمودند «و اصواتک فیه مسموعة و مناجاتک فیه مرحومة5»؛ در این ماه صداهای تو شنیده میشود. گاهی افراد در حدّی هستند که حرفشان قابل اعتنا نیست، فرض کنید در مجلسی بچهای یا سفیهی، حرفی یا دادی بزند، خُب کسی توجه نمیکند، اینجا میگویند این، صوت مسموعی ندارد، گوش به حرفش نمیدهند. پناه میبریم به زمانی که انسان در مقابل خدای متعال به یک حالی بیفتد که خدا به او اعتنایی نکند، هر چه داد هم بزند، مورد توجه قرار نگیرد. ولی گاهی است که خدای متعال در یک شرایط خاصی یک اذن عامی میدهد یا بخصوص مردم را دعوت میکند که بیایید حرف بزنید، من میشنوم، توجه میکنم. این مضمون در دعاها زیاد وارد شده که گاهی گناهان انسان موجب میشود صدایش شنیده نشود، خدا توجهی به حرفش نکند. آن وقت از خدا میخواهد که این حجاب گناه را از میان بردارد. ماه رمضان، ماهی است که صداها شنیده میشود، خدا به بندگانش توجه میکند، هر قدر هم شایستگی نداشته و آلوده باشند، در عین حال خدا از فضل و کرم خودش صدای آنها را مورد توجه قرار میدهد. «و مناجاتک فیه مرحومة»؛ مناجاتی که انسان میکند در این ماه با رحمت الهی مواجه میشود.
در اوقات دیگر هم غیر از ماه رمضان وقت سحر خیلی سفارش به مناجات شده است. در نیمهی شب، موقعی که چشمها خواب است و صداها خاموش، اگر به خدای متعال توجه پیدا کنیم و با او صحبت کنیم خدای متعال میفرماید: «لبیک» کسی که در نیمهی شب با خدا مناجات کند، «أَثْبَتَ اللَّهُ النُّورَ فِی قَلْبِهِ6». خدا نور را در دلش ثابت میدارد. دلش ظلمانی نمیشود.
نجوای با محبوب
بطور طبیعی هر کسی دوست دارد با اشخاص بزرگ مخصوصاً اشخاصی که دوستشان دارد صحبت خصوصی داشته باشد یا اگر رابطهی عاطفی بین دو نفر باشد، خیلی دلش میخواهد که تنهایی و خصوصی با او صحبت کند، هر چند چیزی هم از او نخواهد. همین صحبت کردن با او موضوعیت دارد. بطور طبیعی مؤمن و کسی که عظمت خدا را درک میکند، نعمتهای خدا را میشناسد و میداند که چقدر به او رأفت و رحمت دارد، باید دلش بخواهد با خدا صحبت کند. ولی متأسفانه بسیاری از اوقات ارادهای در آدم پیدا نمیشود و چندان علاقهای ندارد که جای خلوتی برود و با خدا صحبت کند. در ماه مبارک رمضان که بهار دعا و مناجات است - بنده خودم را عرض میکنم - اگر یک دعای افتتاحی، دعای ابوحمزهای میخوانیم برای خالی نبودن عریضه است تا ثوابی ببریم. اما اینکه آدم علاقه داشته باشد که بنشیند با خدا درد دل کند و خصوصی صحبت کند، این حال همیشه پیدا نمیشود. اگر الان به شما بگویند که هر کدام از آقایان، مایل هستند یک وقت خصوصی، پنج دقیقه، بروند تهران با مقام معظم رهبری خصوصی صحبت کنند، کیست که داوطلب نشود؟ همه داوطلب میشوند، مسابقه میگذارند. چرا؟ او شخصیت عظیمی است، دوست داشتنی است. آدم کسی را که دوست دارد دلش میخواهد با او صحبت کند، حالا ضمناً اگر یک درخواستی هم داشت عرض میکند؛ درخواستی هم نداشت، همین صحبت کردن برایش مطلوبیت دارد. چطور ما با خدا این گونه نیستیم؟ با اینکه خدا خودش دعوت میکند که بیایید، با من خصوصی صحبت کنید، من فوری جوابتان را میدهم. وقتی نیمه شب بنده میگوید «یا رب»، خدا میگوید «لَبَّیْکَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِکَ وَ تَوَکَّلْ عَلَیَّ أَکْفِکَ7»؛ از من درخواست کن تا به تو بدهم، بر من توکل کن تا کفایتت کنم. خوب، انسان یک چنین خدایی داشته باشد، او هم دعوت میکند، آن وقت ما ناز بکنیم و نرویم، خواب را ترجیح بدهیم. چرا؟ مسلّماً آفتی در ما است، ایمان این را اقتضاء نمیکند.
چرا از مناجات لذت نمیبریم؟
چه چیز موجب میشود که انسان دوست نداشته باشد با خدا مناجات کند؟ خدا خیلی جاها خودش فرموده که اگر کسانی، بعضی از ویژگیها را داشته باشند، من شیرینی مناجاتم را از کام آنها بر میدارم، «لَا أُذِیقُهُ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِی8»؛ روایتی از پیغمبر اکرم(ص) است که میفرمایند: «قال الله سبحانه إذا علمت أن الغالب علی عبدی الاشتغال بی نقلت شهوته فی مسألتی و مناجاتی9»؛ خدا میفرماید که اگر دیدم که بندهام اغلب اوقاتش را صرف من میکند، به فکر من است، یعنی به فکر این است که چه تکلیفی دارد تا انجام بدهد، یا از چه نهی شده است که اجتناب کند - ممکن است لحظات و ساعاتی رفتارهای نامناسبی هم داشته باشد - تمایلات او را سوق میدهم به طرف گفتگو و مناجات با خودم. به جای اینکه تمایل به امور پست و حیوانی داشته باشد، اصلا علاقهاش به این جهت میشود که با خدا صحبت کند. این لطفی است که خدا به او میکند. اگر کسانی باشند که بیشتر اوقات یا خدای ناکرده همهی اوقاتشان، فکر لذائذ دنیا باشند؛ فکر این هستند که چه غذایی لذیذتر است، چه جایی مناسبتر است، چه لباسی زیباتر، چه فیلمی لذتبخشتر است، مجالست با چه کسی شیرینتر است، چه پست و مقامی میتوانند به دست بیاورند، خدا هم اجازه نمیدهد که با او مناجات کنند.
دوستان من را با دنیا چه کار؟!
خدای متعال به حضرت داوود(ع) وحی فرمود: «ما لأولیائی و الهمّ بالدنی10»؛ دوستان من را با فکر دنیا چه کار؟ چرا کسانی که ادّعای دوستی من میکنند، همّ و غمّشان به امور دنیا تعلّق میگیرد؟ نیازهایشان را من برطرف میکنم، چرا آنها غصّهاش را میخورند؟ «إن الهم یذهب حلاوة مناجاتی من قلوبهم»؛ همّ و غمّ دنیا حلاوت مناجات را از آنها سلب خواهد کرد. اگر گاهی هم موفق شوند با حال کسالت دعای ابوحمزهای بخوانند، حلاوتی درک نمیکنند، دعایی میخوانند برای اینکه ثوابی ببرند. حداکثر به امید اینکه گناهشان آمرزیده شود. امّا اینکه لذّت ببرند و دنبال این بگردند تا فرصت مناجات پیدا کنند موفق نخواهند شد. روایت دیگری هست که برای ما کوبندهتر هست! از احادیث قدسیه است که ناقلش حضرت صادق(ع) است. فرمود: «أَوْحَی اللَّهُ إِلَی دَاوُدَ(ع) لَا تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَرِیقِ مَحَبَّتِی فَإِنَّ أُولَئِکَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ الْمُرِیدِینَ11»؛ خدای متعال به حضرت داوود وحی کرد یا داوود میان من و خودت عالِم دنیازده را واسطه قرار نده. کسی که شیفتهی دنیاست، ولو عالِم باشد، مقامات علمی بالا هم داشته باشد، چنین عالمی راهزن دلهای دوستان من است. بندگانی که میخواهند به طرف من بیایند، راهنما میخواهند. خیال میکنند چون این عالِم است میتواند راهنمایشان باشد، اما خبر ندارند که این دزدی است که با چراغ آمده. بعد میفرماید: عقوبتی که برای اینها در نظر گرفتم، کمترینش این است که حلاوت مناجاتم را از دل اینها بر میدارم. عالِمِ دنیازده، شیرینی مناجات خدا را درک نمیکند و طبعاً نمیتواند دیگران را به سوی خدا راهنمایی کند. سخن آخر این که ما اگر خودمان لیاقتی نداریم، به گدایی درِ خانهی اهلبیت و به برکت شفاعت آنها، مورد عنایت الهی قرار بگیریم تا حال مناجاتی، حال توبهای، حال عبادتی پیدا کنیم. آلودگیهایمان شسته شود و از این ماه شریف، پاک و پربار بیرون برویم، انشاءالله.
واژه فمینیسم از کلمه لاتین Femina یعنی جنس زن گرفته شده است. و در قرن نوزدهم برای توصیف زنانه شدن بدن مرد یا توصیف زنانی که خصوصیات مردانه داشتهاند؛ استفاده میشده است. اما در قرن بیستم این مفهوم تغییر کرد و از آن به بعد به جنبش فکری یا نظریهای گفته میشود که معتقد است زنان به علت جنس خود در طول تاریخ به فرودستی کشیده شدهاند و تحت تبعیضهای گوناگون قرار گرفتهاند.
توصیفهای پذیرفته شده از فمینیسم را میتوان این گونه بیان کرد:
الف- فمینیسم نظریهای است مبتنی بر برابر کردن حقوق زنان با مردان در عرصههای اجتماعی و سیاسی.
ب- فمینیسم جنبش سازمان یافتهای است جهت دستیابی به این حقوق.
ج- فمینیسم رسمیت دادن به تقاضای زنان در جامعهای به عنوان یک گروه و نیز رسمیت دادن به نظریهای ارائه شده توسط زنان است.
د- فمینیسم نظریهای است که بر ضرورت تغییرات وسیع جهت افزایش قدرت زنان تأکید میکند.
خانم لرنر محقق سرشناس فمینیست در تعریف فمینیسم ما را به دو مفهوم «حقوق زنان» و مسئله «رهایی» (Fmancipation) ارجاع میدهد. او میگوید: فمینیسم جنبشی است با هدف تحقق بخشیدن به حقوق برابر زنان با مردان در تمامی عرصههای زندگی اجتماعی و تضمین دستیابی آنها به همگی حقوق و امکاناتی که مردان در بخشهای مختلف اجتماع از آنها برخوردارند. این میتواند به این معنا باشد که جنبش زنان برای حقوق شهروندی مبارزه میکند که عمدتا یک هدف رفرمیستی تلقی میشود.
جنبش «سافرجتها» در قرن نوزدهم را که برای چنین حقوقی مبارزه کردند؛ میتوان به عنوان مثال ذکر کرد:
- واژه رهایی یا Emancipation به معنای آزادی از قیدها و محدودیتهایی است که صرفا به خاطر جنسیت (gender) بر سر راه زنان گذاشته شده است. رهایی به معنای برخورداری از حق تصمیمگیری و خود مختاری زن است.
- رهایی از قید و بندهای معمول به لحاظ جنسیت، آزادی از محدودیتهایی است که بر اساس استدلال بیولوژیک در عرصههای اجتماعی بر زنان اعمال میشود.
- آزادی در تصمیمگیری به معنای این است که آزاد باشیم تا هدفمان را خود معین و نقش اجتماعی خود را مشخص کنیم و آزاید آن را داشته باشیم تا در مورد بدن خود تصمیم بگیریم.
فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثهای است که از جنبشها، نظریهها و فلسفههای گوناگون تشکیل شده است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسایل زنان مبارزه میکند.
واژه? فمینیسم را نخستین بار شارل فوریه، سوسیالیست قرن نوزدهمی برای دفاع از جنبش حقوق زنان به کار برد.
فمینیسم مجموعه? گستردهای از نظریات اجتماعی، جنبشهای سیاسی، و بینشهای فلسفی است که عمدتاً به وسیله? زنان برانگیخته شدهاند یا از آنان الهام گرفتهاند، مخصوصا در زمینه شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها. به عنوان یک جنبش اجتماعی، فمینیسم بیشترین تمرکز خود را معطوف به تحدید نابرابریهای جنسیتی و پیشبرد حقوق، علایق و مسایل زنان کردهاست. فمینیسم عمدتاً از ابتدای قرن ?? پدید آمد. زمانی که مردم به طور وسیع این امر را پذیرفتند که زنان در جوامع مرد محور، سرکوب میشوند.
در طی یک قرن و نیم، جنبش رو به رشد زنان هدف خود را تغییر ساختارهای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار داده است.
فمینیستهای اوّلیه را به اصطلاح «موج اوّل» مینامند. نهضتهای حقطلبانه زنان تا سال ???? جزء موج اوّل هستند. اوّلین آثار زنان در این موج از نقش محدود زنان انتقاد میکنند، بدون اینکه لزوماً به وضعیت نامساعد آنان اشاره کرده و یا مردان را از این بابت سرزنش کنند. موج اوّل فمینیستی با روشنگریهای مری ولستون کرافت و بیانیه ??? صفحهایاش در سال ???? در انگلستان آغاز شد.
این جنبش در طول سالهای بعد، با ظهور موج دوم فمینیسم و موج سوم فمینیسم کاملتر شد. فمینیسم سعی میکند تا ضمن درک دلایل نابرابریهای موجود، تمرکز خود را به سیاستهای جنسیتی، معادلات قدرت و جنسیت معطوف نماید.
موضوعهای کلّی مورد توجه فمینیسم تبعیض، رفتار قالبی، شیءانگاری، بیداد و مردسالاری/پدرسالاری هستند. فعّالان فمینیست به مواردی مانند برابری جنسیتی ، حقوق تولیدمثلی، خشونت خانگی، برابری دستمزد، آزار جنسی، و تبعیض جنسیتی میپردازند.
جوهره? فمینیسم آن است که حقوق، مزیتها، مقام، و وظایف نبایستی از روی جنسیت مشخص شوند. به رغم اینکه بسیاری از رهبران فمینیسم زنان بودهاند ولی این بدان معنا نیست که تمام فمینیستها زن بودهاند/هستند.
تمام فمینیستها به اصل موضوع تلاش برای احقاق حقوق زنان معتقد هستند، ولی در مورد علل این ستمدیدگی و روشهای مبارزه با آن اختلاف وجود دارد و همین مسأله موجب همراهی فمینیسم با پسوندهای متفاوت شده است.
فمینیسم (به عنوان جنبش اصالت زنان) بخشی از پدیده یا جنبش توجه به دیگری یا اصالت دیگری است، جنبشی که در قلمرو نژاد، قومیت و جنسیت پدیدار شد. فمینیسم در عین حال توجّهبرانگیزترین بخش این جنبش نیز هست که روایتهای مختلفی چه در جهت موافق و چه در جهت مخالف دارد.[?]